آنروز که میخانه ها را بستند
ناچار شدیم
هرشب
بار اندوه را
با خود به خانه بیاوریم.
چندی نگذشت
که خانه
از اندوه لبریز شد.
آنروز بود که گفتم
باید رفت.
گفتی
"با تو یاد تو نیز
از خاطر ها خواهد رفت."
گفتم
"سفر را به خاطر بسپار،
مسافر رفتنی ست."
از عمر مسافر
اندکی بیش نمانده ست.
خاطره سفر نیز
کوتاه زمانی بیش نخواهد پایید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر