اگر حکومتی مردمی و برخاسته از اراده اکثریت مردم ایران بر اوضاع سیاسی کشور حاکم بود، آدم ته دل می توانست از بعضی از این دهن کجی هایی که فعلا ایران به آمریکا نشان می دهد خوشحال باشد. آمریکایی ها مثل کبک سرششان را کرده اند توی برف و همچنان تحت تاثیر تبلیغات رسانه های گروهی شان دلشان خوش است که گویا به عنوان ناجیان مردم عراق در این کشور بسر می برند، و وقتی یکباره ملک عبدالله سعودی اعلام می کند که اشغال عراق غیر مشروع است، یکه می خورند و این در و آن در می زنند که چرا رهبر کشور دوست و برادرشان، عربستان سعودی، باید مخالف حضور ایشان در عراق باشد. این آمریکایی ها که بطور عادی می خواهند سر به تن سازمان ملل نباشد، به یک چنیین بن بست هایی که می رسند، یک دفعه یاد قطعنامه های سازمان ملل می افتند، و ادعا می کنند که حضورشان در عراق با تایید سازمان ملل صورت گرفته است.
البته این حقیر، به عنوان یک ایرانی خارج از کشور، در امنیت ناشی از حضور در ایالات متحده، و بدون اینکه ناگزیر باشم پیه تصمیم های ابلهانه آدم هایی مثل رییس جمهور مهرورزی یا رهبر فرزانه را به تن بمالم، راحت می توانم هم از آمریکایی ها انتقاد کنم، و هم از دهن کجی های جمهوری اسلامی به آمریکا خوشحال شوم. ته دلم، اما، می دانم که سرانجام این سیاست های لجبازی و دهن کجی به آمریکا، ممکن است همان بلایی را به سر ایران بیاورد که بیچاره عراقی ها الآن در آن دست و پا می زنند. ایران به همان راحتی می تواند دستخوش درگیری های فرقه ای و قومی شود که اکنون عراق دچار آن است. اگر سیاست های فعلی جمهوری اسلامی، باعث شود که افراطی های دست راستی در احزاب سیاسی آمریکا به قدرت برسند، و ایران مورد تهاجم آمریکا واقع شود، مسلما آمریکایی ها به راحتی برنده هرنوع جنگی خواهند بود که هدایت آن از راه دور ممکن باشد. تصور من این است که آمریکایی ها در جنگ با ایران هرگز گرفتار اشتباه اشغال و حضور نظامی نخواهند شد. حمله به ایران با موشک باران و بمباران مواضع نظامی و اقتصادی ایران توام خواهد بود. بزرگترین بازنده چنین حمله ای مردم ایران خواهند بود. اما از طرف دیگر، کرد و ترک و بلوچ و ترکمن و عرب ایرانی هم از فرصت استفاده خواهند کرد و به تلاش جانانه ای برای پایان دادن سلطه دیرینه مردمان فارسی زبان دست خواهند زد. ایران پاره پاره خواهد شد.