هیچ ملتی به اندازه آمریکایی ها سنگ دموکراسی را به سینه نمی کوبد. واژه های دموکراسی و آزادی مثل اورادی مقدس در تمام شئون زندگی آمریکایی ها رسوخ کرده است. اینها با هر چیزی که به هر نحوی قرار باشد آزادی شان را محدود کند مبارزه می کنند. رای دادن و انتخاب کردن از حقوق لاینفک آمریکائیان بشمار می آید. هیچ کس نمی تواند بدون گذر از سد رای آزاد مردم به مسولیتی دست بیابد که وی را در مقام تصمیم گیری در مورد سرنوشت مردم قرار دهد. حکومت مردم برای مردم
اما حکومت کدام مردم برای کدام مردم؟ تا معلوم نشود که انتخاب شدگان از میان کدام مردم برگزیده می شوند و به کدام مردم خدمت می کنند، ادعای دموکراسی و مردم سالاری داعیه پوچی بیش نیست. سیصد سال پیش که دموکراسی آمریکایی تاسیس شد، حکومت مردمی ایالات متحده از میان مردان سفید پوست انتخاب می شد و در خدمت مردان سفید پوست بود. بعد ها که سیاهان نیز به حق رای دست پیدا کردند، باز هم حکومت از میان مردان و برای مردان انتخاب می شد. نیمه مونث اجتماع آمریکایی هیچ حقی در تعیین سرنوشتشان نداشتند. تازه سیاهان هم تا سال ها صرفا آلت دست سیاست مداران سفیدپوست بودند و آرایشان به نفع هر که پول بیشتری می پرداخت به صندوق های رای ریخته می شد
امروز حکومت مردم برای مردم آمریکایی از میان سفید پوستان متمول انتخاب می شود و در خدمت ثروتمندترین قشر اجتماع آمریکایی قرار دارد. سیاهپوستانی که گاه با رای مردم انتخاب می شوند یا توسط سفیدپوستان منتخب مردم به کار گمارده می شوند، باید در راستای منافع ثروتمندان آمریکایی قرار داشته باشند و برای پیشبرد مقاصد این گروه تلاش کنند والا خیلی زود مقام انتخابی یا انتصابی شان را از دست می دهند. اقلیت های نژادی و تمام اقشار تهیدست اجتماع آمریکا که در انتخابات آزاد، تحت تاثیر رسانه های گروهی، به نامزد های انتخابی برگزیده سرمایه داران رای می دهند، به مثابه گوسپندانی هستند که علیه منافع خویشتن با گرگ ها توطئه می کنند
اما حکومت کدام مردم برای کدام مردم؟ تا معلوم نشود که انتخاب شدگان از میان کدام مردم برگزیده می شوند و به کدام مردم خدمت می کنند، ادعای دموکراسی و مردم سالاری داعیه پوچی بیش نیست. سیصد سال پیش که دموکراسی آمریکایی تاسیس شد، حکومت مردمی ایالات متحده از میان مردان سفید پوست انتخاب می شد و در خدمت مردان سفید پوست بود. بعد ها که سیاهان نیز به حق رای دست پیدا کردند، باز هم حکومت از میان مردان و برای مردان انتخاب می شد. نیمه مونث اجتماع آمریکایی هیچ حقی در تعیین سرنوشتشان نداشتند. تازه سیاهان هم تا سال ها صرفا آلت دست سیاست مداران سفیدپوست بودند و آرایشان به نفع هر که پول بیشتری می پرداخت به صندوق های رای ریخته می شد
امروز حکومت مردم برای مردم آمریکایی از میان سفید پوستان متمول انتخاب می شود و در خدمت ثروتمندترین قشر اجتماع آمریکایی قرار دارد. سیاهپوستانی که گاه با رای مردم انتخاب می شوند یا توسط سفیدپوستان منتخب مردم به کار گمارده می شوند، باید در راستای منافع ثروتمندان آمریکایی قرار داشته باشند و برای پیشبرد مقاصد این گروه تلاش کنند والا خیلی زود مقام انتخابی یا انتصابی شان را از دست می دهند. اقلیت های نژادی و تمام اقشار تهیدست اجتماع آمریکا که در انتخابات آزاد، تحت تاثیر رسانه های گروهی، به نامزد های انتخابی برگزیده سرمایه داران رای می دهند، به مثابه گوسپندانی هستند که علیه منافع خویشتن با گرگ ها توطئه می کنند
رسانه های گروهی آمریکا، بر عکس ادعای شان، منعکس کننده خواست اجتماع آمریکایی نیستند. این رسانه ها در واقع شکل دهنده خواست مردم آمریکا هستند. اذهان مردم مثل موم در دست ایشان شکل می گیرد. وقتی منافع سرمایه داری آمریکایی ایجاب می کند که یک آدم ابله و بی سواد به عنوان رییس جمهور انتخاب شود، رسانه های گروهی چنان وانمود می کنند که چون این آدم با بقیه مردم عادی فرقی ندارد، لذا بهتر می تواند خواست های ایشان را درک کند. متاسفانه مردم عادی روی دیگر این نوع تبلیغات رسانه های گروهی را درک نمی کنند که همه شان را بی سواد و ابله فرض می کند. وقتی منافع سرمایه داری آمریکا حکم می کند، برای بقای صنایع آمریکایی که در گرو دسترسی به منابع ارزان و قابل اعتماد انرژی فسیلی ست، رسانه های گروهی آمریکا حمله به یک کشور مستقل را با ادعای تلاش برای آزادی مردم آن کشور و ایجاد دموکراسی برای ایشان توجیه می کنند. مردم هم که عقل شان در صفحه تلویزیونشان است، باورشان می شود که دموکراسی در شرایطی که مردمی در یوغ اشغالگران به سر می برند قابل دستیابی ست و بعد سرشان را می خارانند که چرا این مردم از دموکراسی ارمغانی آمریکا استقبال نمی کنند
وقتی گروه های عظیمی از مردم عراق پای صندوق های رای می روند و به نامزد های فرمایشی دست نشانده اشغالگران رای می دهند یا قانون اساسی ساخته و پرداخته آمریکائیان را مورد تصویب فرار می دهند، مردم آمریکا تحت تاثیر رسانه های گروهی شان، این انتخابات و همه پرسی ها را به موفقیت تلاش های دولتشان برای ایجاد دموکراسی در عراق تعبیر می کنند، هرگز هم به این فکر نمی افتند که مردم عراق به امید اینکه هرچه زود تر نیرو های اشغالگر خاک کشورشان را ترک کنند، به پای صندوق های رای می روند. هر انتخاباتی و هر رفراندمی در عراق بهانه ای ست برای مردم که ثابت کنند به اشغالگران نیازی ندارند
عاشقان سینه چاک دموکراسی و آزادی که اینقدر به صادر کردن دموکراسی شان به کشور های دیگر علاقه مند هستند، حتی یکبار نیز از خویشتن سوال نمی کنند که چرا کشورشان به نحوی نظاممند در تمام طول قرن گذشته و در حال حاضر با هر کشوری که از طرق خانگی و در روندی آزاد به نظامی مردم سالار و حاصل از رای آزاد مردم دست می یابد عناد و کینه می ورزد و از هیچ تلاشی برای خنثی کردن چنین دموکراسی هایی فرو نمی گذارد؟ راستی چرا آمریکائیان حکومت مردم سالار محمد مصدق را سرنگون کردند؟ حکومت منتخب سالوادور آلنده در شیلی چرا به کمک سی. آی. ا. ساقط شد؟ دشمنی آمریکا با هوگو شاوز که با رای آزاد مردم ونزوئلا انتخاب شده است از کجا سرچشمه می گیرد؟ و مگر آمریکایی ها تبلیغ نمی کردند که مردم فلسطین باید در انتخاباتی آزاد و دموکراتیک حاکمانشان را انتخاب کنند؟ چه شد بعد از انتخاباتی که به گواهی بازرسان بین المللی کاملا آزاد و عاری از تقلب برگزار شد، دولت آمریکا کمک مالی اش را به حکومت منتخب فلسطین قطع کرد و در عوض تمام تلاشش را به ساقط کردن این حکومت معطوف ساخت؟
آیا دموکراسی و انتخابات آزاد وقتی خوب است که مورد تایید آمریکائی ها باشد؟ آیا خواست مردمی که به شکلی آزاد در انتخابات شرکت می کنند اهمیت ندارد؟