یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۵

حمله آمریکا

از قدیم الایام رسم بر این بود که اگر کشوری بنای حمله به کشور دیگری را داشت تا آخرین دقایق نیت اش را از آن کشور پنهان نگاه می داشت تا بتواند از امتیاز غافلگیری برخوردار باشد. ژاپن تا آخرین دقایق به مذاکره با آمریکا ادامه داد و در حالیکه مذاکرات صلح همچنان ادامه داشت حمله هوایی غافلگیرانه اش را به پرل هاربور آغاز کرد. آلمان وقتی به لهستان یورش برد که با نخست وزیر وقت انگستان، چمبرلین، بر سر میز مذاکره چانه می زد. و نیرو های متفق تا آخرین دقایق هجوم همه جانبه به سواحل نورماندی، روز و حتی ساعت و دقیقه حمله را از آلمان و متحدانش پنهان نگاه داشته بودند

در جریان حمله به عراق و اشغال نظامی آن، آمریکایی ها، به چند دلیل از اصل قدیمی غافلگیری استفاده نکردند. اولا برخلاف ادعا های رایج دایر بر کمبود یا ناصحیح بودن اطلاعات در مورد توان نظامی و دفاعی عراق، ایالات متحده از تمام جزئیات قابلیت های تدافعی این کشور آگاهی داشت و این ادعا ها که گویا آمریکا فریب اطلاعات گمراه کننده در مورد تسلیحات کشتار جمعی عراق را خورده است، همه بی اساس و نادرست است. دولت آقای جورج بوش از روز اول و حتی از پیش از حمله های تروریستی یازدهم سپتامبر بنای حمله به عراق را داشت. ثانیا از بعد از نخستین جنگ خاور میانه در سال 1990 تا زمان حمله دوم به عراق در سال 2003، ایالات متحده و متحدانش روزانه ده ها پرواز اکتشافی بر فراز خاک عراق انجام می دادند و لذا کوچکترین فعالیت نظامی این کشور نیز نمی توانست از دید آمریکایی ها پنهان بماند. ثالثا در پی تحریم های اقتصادی علیه عراق و کنترل فروش نفت این کشور در چارچوب برنامه نفت در مقابل غذا و داروی سازمان ملل متحد، هرگونه توان اقتصادی عراق برای ترمیم نیرو های نظامی از دست رفته اش ناممکن شده بود

در این شرایط، ایالات متحده نیازی به استفاده از اصل غافلگیری نداشت و بنابراین از روز ها پیش از وقوع حمله، به آماده کردن اذهان عمومی آمریکائیان و جهانیان برای پذیرش دلایل استفاده از نیروی نظامی پرداخت. در این راستا دولت آمریکا از دست یازی به هیچ ترفندی کوتاهی نکرد. وزیر امور خارجه آمریکا در سازمان ملل با بهره گرفتن از گزارش ها و اطلاعاتی که سازمان های اطلاعاتی آمریکا در ناصحیح بودنشان هیچ تردیدی نداشتند، تلاش کرد تا همگان را متقاعد کند که صدام حسین تهدیدی قریب الوقوع برای غرب است و عراق می تواند با امکانات تسلیحات هسته ای و شیمیایی اش ضربه های مهلکی بر پیکر ساختار سیاسی ـ اقتصادی غرب وارد سازد. در داخل آمریکا، دولت جورج بوش با استفاده از تبلیغات گسترده، سعی کرد صدام حسین را به سازمان تروریستی القاعده مربوط سازد و مردم را متقاعد سازد که گویا عراق در حمله های تروریستی یازدم سپتامبر با اسامه بن لادن شریک بوده است. از سوی دیگر دولت آقای بوش از هیچ تلاشی برای خنثی کردن کسانی که سعی داشتند با ارائه اطلاعات درست و مبتنی بر واقعیت، طرح حمله به عراق را زیر پرسش ببرند کوتاهی نکرد. در این راستا کسانی که طرح حمله را ناصحیح می دانستند از وزارت دفاع و سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا پاکسازی شدند. یکی از اقدامات کاخ سفید به منظور خنثی کردن مخالفان برملا کردن نام یک مامور مخفی سازمان مرکزی اطلاعات به نام "والری پلیم" بود. شوهر این خانم، آقای "جو ویلسون،" پس از مسافرتی به آفریقا به درخواست سی. آی. ا. برای تحقیق در صحت و سقم اطلاعاتی مبنی بر خرید اورانیوم غنی شده توسط صدام حسین، در گزارشی که در "واشنگتن پست" به چاپ رسید، به طور مستند ادعای دولت بوش را در مورد برنامه های هسته ای عراق زیر سوال برد. در پی این گزارش، فرد یا افرادی در کاخ سفید نام هسر آقای "جو ویلسون" را در اختیار رسانه های گروهی قرار دادند و ادعا کردند که سفر ویلسون به آفریقا بنا به درخواست سازمان مرکزی اطلاعات نبوده است و بلکه این آقا با استفاده از نفوذ هسرش که در سی. آی. ا. کار می کند اقدام به این مسافرت کرده است. این اقدام کاخ سفید هم اکنون در دادگستری آمریکا تحت بررسی است. تا این لحظه یکی از مشاوران بالارتبه معاون رئیس جمهور در این مورد متهم شده است و با ادامه تحقیقات هیچ بعید نیست که افراد دیگری نیز در مظان اتهام قرار بگیرند

و اما طرح حمله به ایران که این روز ها در مرکز توجه قرار گرفته است با اشغال نظامی عراق از اساس متفاوت است. هرچند که رسانه های گروهی از قریب الوقوع بودن آن گزارش می دهند و اخیرا نیز "سیمور هرش" گزارشگر هفته نامه معتبر نیویورکر نسبت به احتمال آن هشدار داده است، تا کنون کاخ سفید، ضمن مردود ندانستن گزینه حمله نظامی، همچنان به مذاکرات سیاسی و دیپلوماسی به عنوان راه حل موثر تر ادامه داده است

آنچه که مسلم است این است که دولت آقای بوش برای اعاده مقبولیت از دست رفته اش در میان مردم آمریکا به یک تحول نیاز دارد. با توجه به نزدیک بودن انتخابات کنگره آمریکا در نوامبر امسال، حزب جمهوری خواه، که هم اکنون اکثریت را در مجلسین سنا و نمایندگان در اختیار دارد، ممکن است با حاد کردن بحران جمهوری اسلامی، به تحریک اذهان عمومی آمرکائیان دست بزند و به این وسیله سعی در حفظ اکثریت فعلی اش در کنگره و اشغال مجدد کاخ سفید به وسیله جمهوریخواهان بنماید. مردم آمریکا در انتخابات های گذشته به کرات ثابت کرده اند که در شرایط اوضاع بحرانی و خصوصا در هنگامی که دولتشات در گیر جنگ با یک نیروی خارجی است، حاضر به تغییر وضعیت موجود نیستند

از طرف دیگر، با اینکه اصلاح طلبان همواره متهم اصلی طرح مذاکره مستقیم با آمریکا بوده اند، اما با توجه به میل عظیم محافظه کاران به دست یازی به هر حربه ای برای باقی ماندن در مسند قدرت، از قدیم الایام روشن بوده است که اگر بنا باشد بقای بیضه اسلام و حکومت جمهوری اسلامی در گرو مذاکره با آمریکا باشد، محافظه کاران از نوشیدن "جام زهر" ابائی نخواهند داشت. با توجه به یک دست شدن حکومت در ایران و کنار رفتن اصلاح طلبان از دایره قدرت، به نظر می رسد که مذاکره مستقیم با آمریکا چندان دور از ذهن نباشد. در این میان آمریکائیان از یک سو چماق حمله نظامی را بالای سر ایران نگاه داشته اند تا میل به مذاکره مستقیم را در محافظه کاران جمهوری اسلامی زنده نگاه دارند، و از سوی دیگر محافظه کاران محدود بودن مذاکرات را در دستور کار قرار داده اند تا افراطیون داخلی را به "چشیدن زهر" پیش از نوشیدن آن قانع سازند

آمریکا در ایران الگوی معمر قذافی و لیبی را دنبال می کند و تصور اینکه بخواهد وارد یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی شود، با توجه به درگیری نظامی اش در عراق و افغانستان، در شرایط فعلی دشوار به نظر می رسد. از طرف دیگر مقامات جمهوری اسلامی نیز باید خیلی ابله باشند که تصور کنند آمریکا از اقدام به حمله های هوایی محدود به تاسیسات نظامی ایران خودداری خواهد کرد. هرگونه اقدام نظامی محدود آمریکا علیه ایران بستگی مستقیم به روند پیشرفت مذاکرات دو کشور خواهد داشت

در مقابل حمله های هوایی محدود آمریکا به تاسیسات نظامی ایران، جمهوری اسلامی احتمالا ساکت نخواهد نشست و به احتمال زیاد متوسل به حملات تروریستی به منافع آمریکا در عراق و سایر کشور های جهان خواهد شد. خدا به داد ما ایرانیان مقیم آمریکا برسد

اینجا همچنان باران می بارد. دو سه روز است که بی وقفه ادامه دارد. هوا گرفته و دلگیر است. اجاق شقایقی هم نیست که در پس تخته سنگی بر افروزیم آنرا و در گرمایش گرم شویم. خدا سهراب سپهری را بیامرزاد


هیچ نظری موجود نیست: