در اینکه احمدی نژاد و امثال احمدی نژاد از خر هم کمتر می فهمند شک نکنید. هر آدمی که ادعا کند که از جانب خدا و پیغمبر به مقام اداره مملکتی دست یافته است، بلانسبت خر، از خر هم کم عقل تر است، اگر غیر از این باشد، تنها یک دلیل دیگر می ماند و آن اینکه این چنین آدم هایی با زرنگی و رندی فراوان، برای اینکه بر یک مشت از خودشان ابله تر حکومت کنند، داعیه نمایندگی خدا و پیغمبر را علم کرده اند تا بدینوسیله برای اعمال و اقوالشان توجیهی داشته باشند. هرچه می خواهید گلوتان را پاره کنید که این اعمال و این حرف ها با منطق و استدلال سازگاری ندارد. در جواب خواهید شنید که خواست خدا و دین از منطقی برخوردار است که از درک قاصر افراد بشر خارج است. و البته تا ابله در جهان است، مفلس در امان است.
منظور من، اما، این نیست. یا از سر خریت، یا از زرنگی و مردم فریبی، احمدی نژاد، با استدلالی که برای ابله های دوربرش قابل درک و منطقی ست، بحثی را در باره اسرائیل و جایگاه سیاسی ملت یهود مطرح کرده است که در رسانه های عمومی غرب عکس العمللی بسیار شدید برانگیخته است. از آنجا که برخورد احمدی نژاد با مسئله فلسطین ساده اندیشانه است و ابعاد گوناگون این معضل را نادیده می گیرد، ساده لوحان و ابلهان خرمسلمانی که دور وی جمع شده اند، براحتی آنرا درک می کنند و تصور می کنند که این استدلال صحیح است. در یک جمله مخلص کلام احمدی نژاد این است که گیریم در اروپا ملت یهود مورد ستم فراوان قرار گرفته و در زمان جنگ جهانی دوم به دست آلمان نازی به وحشیانه ترین وجهی هدف کشتار و نسل کشی واقع شده است، چرا تاوان جنایت اروپائی ها را ملت فلسطین باید بپردازد؟ احمدی نژاد می گوید که اروپائیان باید به جبران جنایاتی که علیه قوم یهود مرتکب شده اند، در همان اروپا سرزمینی را به ایشان اختصاص بدهند نه اینکه با اشغال خانه و کاشانه دیگران، به بهای بی خانمانی ملت فلسطین، به آوارگی قوم یهود پایان بخشند.
بدون در نظر گرفتن سوابق تاریخی قوم یهود، بدون توجه به این حقیقت که نخستین یهودیانی که به سرزمین فلسطین بازگشتند، در واقع با تطمیع برخی شیوخ عرب ثروتمند و ابتیاع اراضی ایشان جای پای خویش را در این سرزمین بازکردند، بدون در نظر گرفتن این حقیقت که آوارگان فلسطینی بیش از آنکه به وسیله یهودیان بی خانمان شده باشند، قربانی بی لیاقتی و خیانت رهبران خود فروخته عرب بوده اند، و بدون بذل توجه به واقعیت امروزین حضور قدرتمند اسرائیل در میان سرزمین های عربی، استدلال امثال احمدی نژاد تنها موجب طولانی شدن معمای روابط اعراب و اسرائیل و استمرار بی خانمانی و دربدری قوم فلسطین خواهد شد.
اما منظور من این هم نیست. چند سال پیش، دیک آرمی، رهبر اکثریت جمهوری خواه مجلس نمایندگان آمریکا در آن زمان، در یک برنامه تلویزیونی، که به طور زنده در سراسر آمریکا پخش می شد، اعلام کرد که مشکل فلسطین یک مشکل عربی ست و به اسرائیل ربطی ندارد. وی صراحتا گفت که راه حل مسئله فلسطین خروج ساکنان فلسطینی نوار غزه و ساحل غربی رود اردن از این مناطق و اسکان ایشان در سرزمین های عربی ست تا اسرائیلی ها بتوانند براحتی در این اراضی متوطن شوند. پیشنهاد دیک آرمی به همان اندازه متضمن از میان برداشتن ملت فلسطین است که راه حل پیشنهادی احمدی نژاد خواهان از بین رفتن یهودیان در منطقه خاورمیانه است. در این میان چیزی که مهم است این است که چطور است که رسانه های غربی راه حل ابلهانه احمدی نژاد را با چنین پوشش وسیعی در بوق و کرنا می کنند ولی از کنار گفته های احمقانه دیک آرمی، که متاسفانه منعکس کننده طرز فکر بسیاری از آمریکائیان ساده اندیش و خرمذهبی ست، به سادگی می گذرند؟ دقیقا این دم خروس رنگارنگ است که موجب می شود مسلمانان سراسر جهان و بیش از همه ملت فلسطین اعمال آمریکائی ها را با بدبینی و بی اعتمادی دنبال کنند و در عوض آدم احمقی مثل احمدی نژاد را یار و همراه خویش بدانند.
امروز اگر به صراحت از سیاست خارجی آمریکا انتقاد کنید، و علی الخصوص اگر علنا بگویید که یکی از دلایل حمله های انتحاری یازدهم سپتامبر سیاست خارجی ناعادلانه آمریکا در خاور میانه و در میان ملت های مسلمان بوده است، با اتهام خیانت و با عکس العمل های انتقامجویانه آمریکائیان مواجه خواهید شد. توطئه سرنگونی دولت مردمی مصدق توسط سی.آی.ا. دسیسه آمریکائیان در شیلی، سیاست ناهمگون و نابرابر آمریکائیان در قبال اسرائیل و فلسطینیان، پشتیبانی بی قید و شرط دولت های آمریکایی از تمامی دیکتاتور های قرن بیستم، هیچکدام در اذهان آمریکائیان به عنوان سیاست های خارجی نادرست آمریکا تداعی نمی شوند. بسیاری از آمریکایی ها ضمن اذعان به نادرستی این سیاست ها، اقدام های تروریستی را به این سیاست ها مربوط نمی دانند و آنها را در فضایی مستقل از سیاست خارجی دولت ها شان به عنوان اقداماتی ناشی از دیوانگی مورد بررسی قرار می دهند. بدیهی ست تا زمانی که مبارزه با تروریسم مستقل از زمینه هایی که موجب رشد و بالیدن آن می شود ادامه پیدا کند، هرگونه پیشرفتی در این راستا دور از انتظار خواهد بود. مبارزه واقعی با تروریسم تنها با شناخت زمینه ها و ریشه های آن ممکن است. در غیر این صورت، غربیان و بویژه آمریکائیان ناگزیر خواهند بود دیوار های اطرافشان را روز بروز بلند تر و استوار تر سازند و خویشتن را از بقیه دنیا بیشتر و بیشتر دور سازند تا مبادا مورد حمله محتوم تروریست ها واقع شوند. متاسفانه از هم اکنون نشانه های دیوار های بلند در سیاست های داخلی و خارجی کشور های غربی و آمریکا به وضوح مشهود است. موضع گیری این کشور ها در برابر مهاجران، پیروزی دست راستی های افراطی در این کشور ها، قدرت یافتن گروه های نژادپرست و آمدن مجدد این ها به پیش زمینه مسائل جاری در قالب گروه های ضد مهاجرین، همه و همه حاکی از بلند تر شدن دیوار ها و تاریک تر شدن چراغ های رابطه است.
۲ نظر:
شما نظراتتان محترم، اما متاسفانه بی اساس است. در خیانت رهبران عرب به فلسطینی ها هیچ شکی نیست، اما احمدی نژاد مسئول اشتباهات عرب های ۱۰۰ سال یا ۶۰ سال پیش نیست. حمایت ایران از فلسطین و مداخله در امور این درگیری از روی سادگی و یا خیانت انجام نمیشود و ایران بعد از انقلاب برای این سیاست دلایل بسیار محکم، عملی، درست و عاقلانه دارد. فهم این دلایل متاسفانه از حیطه تفکر شما بیرون است. اگر دوست داشته باشید نظراتم را در این باره برای شما مینویسم، تنها شرط من اینست که این نظرات را با اسم من در بلاگ خودتان به معرض قضاوت بگذارید.
تا آن موقع و برای آشنایی مقدماتی از شما دعوت میکنم که به بلاگ من سربزنید:
http://dadabase.blogfa.com
جواب مستدل در حال تهیه است و شما اولین نفری خواهید بود که این جواب رو دریافت خواهد کرد. شهامت داشته باشید و اونو روی سایت خودتون بذارین با تشکر-گل آرا
ارسال یک نظر