اظهار نطر های اغلب آقایان وبلاگنویس در مورد جنبش زنان در ایران چندان آمیخته به ویژگی های مردانه قدرت طلبی و حفظ تسلط و برتری جنسی ست که آدمی بی اختیار یاد صدقه دادن می افتد. بسیاری از این آقایان وقتی از آزادی های زنان و و حدود این آزادی ها سخن می گویند و مطلب می نویسند، لحن کلامشان چنان است که گویا بدینوسیله سعی دارند از موضع قدرت به موجود ضعیفی که شخصا نمی تواند حقوق خویشتن را مطالبه کند، کمک کنند. تازه این بهترین حالت دفاع آقایان از حقوق نسوان است. بسیاری شان، همچنان که بیشتر گفتم، از موضع صدقه دادن و سکه ای زنگ زدن در کاسه دریوزگی گدایی انداختن از تساوی حقوق زنان و مردان داد سخن سر می دهند، چنانکه گویی دارند به خانما لطف می کنند و هرلحظه ای که دلشان بخواهد می توانند سایه مرحمتشان را از سر خانم ها کوتاه کنند.
مشاجره میان خانم های (1) (2) (3) درگیر در جنبش زنان در خصوص میدان و حدود و قصور این جنبش، اما، همیشه از جذابیت خاصی برخوردار بوده است. وقتی خانم ها برای تسویه حساب با یکدیگر به همان ترفند هایی متوسل می شوند که سالیان سال مختص آقایان بوده است، بدون اینکه متوجه باشند، در حقیقت موجب دوام و بقای روش های پدرسالاری پیر می شوند! بیخود نیست که مردان همیشه از تماشای دعوای فیزیکی زن ها لذت می برند. دعوای فیزیکی خانم ها، صرف نظر از جنبه برانگیزنده جنسی اش که از امید تماشاگر مذکر به جر خوردن لباسی و نمایان شدن بخش برهنه ای از اندام درگیر های دعوا ناشی می شود، جاذبه ای دیگر نیز دارد که خاستگاه آن استفاده از زورآزمایی فیزیکی برای کسب کنترل و احراز برتری ست. مردان لذت می برند وقتی زنان را می بینند که از همان ابزاری برای حل اختلافشان استفاده می کنند که علی القاعده مختص مردان است.
رقابت و زورآزمایی بمنظور احراز تفوق و کسب قدرت، در تمام طول تاریخ هزاران ساله مردسالاری، ابزار مردان بوده است. یک نگاه به تمام جنگ های طول تاریخ، بررسی تمام کشتار های وحشیانه و نسل کشی های ظالمانه، به وضوح نشان می دهد که چگونه مردان برای کسب قدرت، از ابزار رقابت و تلاش برای کسب برتری استفاده کرده اند. زنان قدرتمندی که گاه در عرصه تسلط مردان به قدرت رسیده اند، هرگز نتوانسته اند کفه ترازوی حقوق زنان را به نفع ایشان، حتی به شکلی موقتی و کوتاه مدت، سنگین سازند، والا کم نبوده است دوران هایی که زنان بر مصطبه قدرت نشسته بوده اند و براحتی می توانسته اند متضمن بهبود وضعیت حقوق همجنسان خود باشند. اما دلیل عدم توفیق ایشان در بهبود بخشیدن به وضعیت حقوق زنان، دقیقا استفاده ایشان از همان ابزاری بوده است که مردسالاری در اختیارشان گذاشته است. اگر جنبش زنان در مسیر کسب برابری با مردان، تلاش کند تا با استفاده از ابزار رقابت برای کسب قدرت بیشتر به هدف هایش دست بیازد، بی تردید نه تنها توفیقی بدست نخواهد آورد که، برعکس، قدرت و نفوذ مردسالاری را روز بروز افزایش خواهد داد.
جنبش زنان ایران ـ و جهان ـ تنها زمانی می تواند وضعیت حقوقی موجود را به نفع زنان تغییر دهد و به تساوی حقوقی با مردان نزدیک شود که برای کسب این هدف از ابزاری زنانه استفاده کند و از تقلید از مردان و بهره گرفتن از رقابت و حس برتری جویی و تفوق پرهیز کند. تغییر نقش ترجمان تساوی نیست. خانم ها می توانند مردانشان را وادار به ظرف شستن و رختشویی و پخت و پز کنند، اما این تغییر نقش هرگز به معنی تساوی ایشان با مردان نخواهد بود. تساوی واقعی زنان و مردان زمانی حاصل خواهد شد که رقابت برای کسب قدرت، که ابزاری مردانه است، به همکاری برای زندگی بهتر تبدیل شود. روانشناسی جدید ثابت کرده است که زنان، برعکس مردان، متمایل به همکاری و همفکری برای نیل به مقصود هستند و تا جایی که ممکن باشد از رقابت و قدرت طلبی پرهیز می کنند.
۲ نظر:
رقابت، حس برتری جویی و قدرت طلبی را براساس جنیست افراد نمی توان به آنها اختصاص داد. این امیال ربطی به جنیست افراد ندارند و کم و بیش در بسیاری از انسان ها وجود دارند چه زن چه مرد. تاریخ زن های بسیاری دیده است که جهانی را به آشوب و نابودی کشیده اند. اتفاقا بهتر است زنان هم جر و بحث کنند و بهتر است دیالوگ و مناظره را به جر دادن و پاره پوره کردن همدیگر تشبیه نکنیم که این یک خطای منطقی است. جالب اینجاست که یک مرد هم مثل شما در وبلاگش به سبک زنان اظهار تأسف و شیون می کند که جنبش زنان گرفتار مردسالاری شده است!!! کار زنان را به خود آنها واگذار کنیم آنها در این میان راهشان را حتما پیدا می کنند.
خانم یا آقای بی نام عزیز، برای اینکه بدانید روانشناسی جدید در مورد تفاوت های جنس های مختلف در استفادهاز ابزار رقابت چه می گوید به مقاله زیر مراجعه کنید. البته اگر باز هم قانع نشدید، بنویسید تا براتان نام چندین کتاب و مقاله دیگر را هم بفرستم
ارسال یک نظر