دوشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۵

انتظار نادرست از اسلام

هنگامیکه در پی سیاست های تجدد طلبانه شاه، به درست یا غلط، ایران در راهی گام بر می داشت که پی آمد طبیعی آن تضعیف مذهب و قدرت روحانیان بود، و اسلام داشت می رفت که در اذهان عمومی مردم، و علی الخصوص در میان روشنفکران مملکت مظهر خرافه گرایی و ارتجاع شود، آدمی مثل شریعتی، با تمام خلوص نیت و از سر اعتقادی راستین، با شعار آشتی دادن اسلام با شیوه های نوین زندگی قرن بیستمی گام به صحنه گذاشت، و موجب شد که دسته های بزرگی از جوانان تحصیلکرده در تلاش برای احراز هویتی ایرانی، در مقابله با ماهیت غربی تجدد طلبی شاه، دوباره به اسلام روی آورند.

سازمان مجاهدین خلق نیز با توسل به اسلام و مطرح کردن جنبه های عدالت طلبی آن باعث شد که بسیاری از نیرو هایی که بالقوه می توانستند جذب چپ لائیک شوند، به اسلام روی بیاورند و راه نجات از استبداد و بی عدالتی رژیم شاهنشاهی را در پناه آوردن به اسلام بجویند.

به رغم اینکه این جریان ها با تصویر چهره ای غیر ارتجاعی و دارای قابلیت انطباق با پیشرفت های مادی و معنوی قرن بیستم از اسلام موجب جذب گروه های عظیمی از جوانان تحصیلکرده و روشنفکر ایرانی به حرکت مذهبی انقلاب ضد استبدادی هزار و سیصد و پنجاه هفت شدند، و در واقع راه را برای پیروزی مذهبیون و به دست گرفتن نقش رهبری انقلاب از سوی ایشان هموار کردند، همگان به وضوح دیدیم که دار و دسته روحانیون یکی شان را با برچسب التقاط و آن دیگری را با اتهام منافق بودن کنار گذاشتند و آنها را که در مبارزه پایمردی نشان دادند به دخمه های تنگ و تاریک زندان ها فرستادند و دسته دسته به جوخه های اعدام سپردند. ذهی خیال باطل که اسلام یا هرگونه قرائتی از آن بتواند با دموکراسی و حقوق بشر از در آشتی درآید.

هفته پیش کتاب خانم شیرین عبادی را خواندم. راحت خوانده می شد و در بسیاری از بخش ها می توانستم آنرا به سادگی یک داستان دنبال کنم. با تمام احترامی که برای این بانوی بزرگوار به عنوان فعال شجاع دفاع از حقوق بشر قائل هستم، اولا کتاب را در حد و قواره یک برنده جایزه صلح نوبل نیافتم، و ثانیا، و بسیار مهم تر از نکته اول، از اینکه سرکار خانم عبادی همچنان اصرار می ورزد که اسلام را با موازین دموکراسی و حقوق بشر آشتی دهد، زیاد هیجانزده نشدم.

روشنفکران ایرانی باید میان قلمرو اعتقادات خصوصی و حوزه ایدئولوژی هایی که بر مسائل اجتماعی نظارت دارند خط روشنی ترسیم کنند، و ضمن محترم شماردن مذهب، آنرا برای همیشه به قلمرو مسایل شخصی و خصوصی ارجاع دهند، و از هرگونه اظهار نظری که موجب ایجاد شبهه ای شود که گویا مذهب می تواند ناظر بر امور اجتماعی قرن بیست و یکم باشد اجتناب ورزند.

۱ نظر:

Nazkhatoon گفت...

سلام دوست عزيز. با افتخار لينک شما را اضافه خواهم کرد. چند تا از پست هايی رو که نوشته بوديد خوندم و پست آخر رو با صدای بلند برای همسرم خواندم. تحليل درست، منطقی و منصفانه ای بود. درضمن خيلی دوست دارم کتاب شيرين عبادی رو هم بخونم ولی به زبان فرانسه . بعد شايد بتونيم راجع بهش با هم گفتگو کنيم. شاد باشيد!