هر روز که می گذرد، چهره فقر در جهان، زنانه تر می شود. زنان، فارغ از تعلق شان به این یا آن کشور یا منطقه دنیا، روز بروز بیشتر و بیشتر در گرداب فقر و فاقه گرفتار می شوند. پدرسالاری پیر، تمام نیرویش را به خدمت گرفته است تا با فقیر نگاه داشتن زنان، اتکاء تاریخی این نیمه بشریت را به جنس مذکر همچنان تداوم بخشد. در کشور های جهان سوم، رسوم کهنه و خشن، سنت های پوسیده ی دیرینه، و قوانین خشک و غیر قابل انعطاف مذهبی، زنان را در زنجیر انقیاد مردان نگاه داشته است، و نهضت های مساوات گرا، تحت تاثیر تحلیل های مردان از میزان تساوی زن و مرد، در بیراهه ای که ظاهرا قرار است به نوعی مساوات جنسی منجر شود، لیکن در واقع موجب تداوم سلطه مردان است، دست و پا می زنند.
در ایران، هنوز که هنوز است، سردمداران نهضت برابری زن و مرد ـ فمینیسم ـ نتوانسته اند از مغاک تفاوت های جسمی زنان و مردان بیرون بیایند و به این ادراک دست بیابند که تفاوت های جسمی نمی تواند و نباید باعث عدم تساوی حقوق اجتماعی و سیاسی باشد، که اگر چنین بود لابد سیاهان آمریکا نیز باید همچنان، به دلیل تفاوت جسمی شان، در قید اسارت سفید پوستان باقی می ماندند. بدبختی در این است که زنان ایرانی نام آوری را می توان مثال آورد که در قالب تلاش برای تساوی مردان و زنان همچنان به این استدلال پای بندند، و ضمن اذعان به نقش زنان به عنوان جنس ضعیف تر، به دریوزگی مساوات در آستان قدرتمند مردان می نشینند. درک و اعتقاد به برابری اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی زنان با مردان، فارغ از تفاوت های جسمی ایشان، اولین قدم در کسب مساوات است.
در آمریکا، با تمام پیشرفت هایی که در راستای تساوی زنان و مردان نسیب نهضت مساوات طلبی شده است، همچنان گروه زیادی از زنان تساوی اجتماعی با مردان را در شبیه شدن به مردان جستجو می کنند. مردان، تحت تاثیر نحوه تربیت اجتماعی شان، از کودکی یاد می گیرند که باید احساساتشان را پنهان کنند. ابراز آزادانه احساسات برای مردان عملی نکوهیده و زنانه بشمار می آید. مردان یاد می گیرند که خشونت و بی باکی صفاتی مردانه است. مردان فرا می گیرند که قدرت بدنی باید موجب برتری و تفوق باشد. و متاسفانه زنان برابری با مردان را در احراز این صفات می بینند غافل از اینکه همین صفات موجب شده است که بیش از نود و سه در صد از جمعیت زندان های آمریکا را مردان تشکیل دهند. همسانی نقش اجتماعی مردان و زنان معادل احراز مساوات برای زنان نیست، بلکه برعکس، متضمن استمرار پدرسالاری ست. در حقیقت این برداشت از نهضت مساوات طلبی زنان و مردان ـ فمینیسم ـ برداشت مردانه ای ست که پدرسالاری برای استمرار سلطه دیرینه اش از آن استفاده می کند.
نهضت مساوات طلبی وقتی می تواند ادعای کسب موفقیت و پیشرفت کند که قادر باشد صلح طلبی ذاتی، احساسات لطیف، همدردی و درک احساسات دیگران، و پرهیز از اعمال خشونت را، که در واقع خصائل زنانه هستند، حاکم بر اجتماع مردسالار امروز کند. فقط در چنین حالتی ست که مساوات واقعی میان زنان و مردان حاصل خواهد شد، و جنگ های و مناقشات خانمانسوزی که همگی حاصل خصائل وحشانه پدرسالاری ست از چهره گیتی رخت برخواهد بست. به امید آنروز!
●
۲ نظر:
همایون عزیز
ازآشنایی با شما وخواندن نظرات ارجمندت خوشحالم.
برقرارباشی.
مطلب جالب و مفصلی بود
اخیرا مطلبی خواندم که با موضوع شما (پدرسالاری) ارتباط نزدیکی داشت
گفتم شاید برای شما جالب باشد
http://vahidvahdat.blogfa.com/post-220.aspx
ارسال یک نظر