حیفم آمد از این مقاله کاوه افراسیابی در ایژیا تایمز به سادگی بگذرم. ترجمه مضمونی مقاله را در اینجا بخوانید. در این ترجمه بعضا عقاید مترجم ـ حقیر ـ هم گنجانده شده است. اگر عقاید من را نمی خواهید، اصل مقاله را به زبان انگلیسی در ایژیا تایمز بخوانید.
●
تا این لحظه، به رغم قدرت نظامی برتر اسرائیل، حزب الله توانسته است به پیکار جانانه اش در برابر حمله اسرائیل ادامه بدهد. معهذا، بی تردید، این مبارزه نابرابر مدت زیادی دوام نخواهد آورد زیرا برعکس اسرائیل که مهمات و تجهیزات مورد نیازش را از طریق آمریکا، بی وقفه، تامین می کند، راه های پشتیبانی حزب الله بسته است و مهمات محدود آن بزودی ته خواهد کشید.
از طرف دیگر با ادامه بمباران های سبعانه لبنان، روز بروز افکار عمومی جهان و خصوصا کشور های عربی، به ضرر اسرائیل و به نفع حزب الله تهییج خواهد شد. برعکس تصور دولت بوش و کوندالیزا رایس، دولت و مجلس لبنان، با ابراز بلوغ سیاسی قابل توجهی، به آمریکا نشان دادند که حزب الله جزئی از ساختار سیاسی ـ اجتماعی لبنان است، و چنانچه لازم شود ارتش لبنان در کنار حزب الله، در مقابل تجاوز اسرائیل خواهد ایستاد. هرچند که رسانه های غربی سعی کرده اند تصویر ضعیفی از ارتش شصت هزار نفری لبنان ارائه دهند، تعداد سربازان این ارتش، با توجه به اعلام بسیج عمومی، می تواند تا دوبرابر افزایش یابد. ضمنا سینیورا، نخست وزیر لبنان اعلام کرده است که در صورت لزوم، ارتش لبنان به جنگ چریکی در برابر متجاوزان متوسل خواهد شد.
اگر نقطه آغاز این بحران را در نوار غزه و ربوده شدن یک سرباز اسرائیلی بوسیله حماس بدانیم، و اگر، چنانکه بسیاری از تحلیل گران می پندارند، اقدام حزب الله را در ربودن دو سرباز اسرائیلی در حقیقت نوعی همدردی با حماس و تلاشی برای کاستن از فشار اسرائیلیان در نوار غزه بپنداریم، آنوقت بی تردید باید به رویداد هایی که حماس و حزب الله را تحریک به این اقدامات کردند توجه بیشتری نشان دهیم. آنچه آمریکائیان اصلا به آن اشاره نمی کنند این است که درست قبل از ربوده شدن سرباز اسرائیلی در نوار غزه، کماندو های اسرائیلی با نفوذ به این منطقه دو تن از اعضاء حماس را ربوده و به اسارت گرفتند. بعد از آن هم، هنگامیکه نیرو های اسرانیلی به بهانه آزاد کردن سرباز در بندشان به نوار غزه هجوم آوردند، ده ها عضو کابینه و مجلس فلسطین را، در اقدامی تحقیر آمیز، دستبند به دست به زندان های اسرائیل روانه کردند.
رسانه های آمریکایی تمام این مقدمات را نادیده می گیرند و فقط به ربوده شدن سربازان اسرائیلی می پردازند. تازه اگر هم بعضی از رسانه ها به این دستگیری ها بپردازند، آنرا در راستای مبارزه علیه تروریسم موجه به حساب می آورند.
با این مقدمه بود که درگیری های لبنان آغاز شد. اشتباه محاسبه آمریکا و اسرائیل در عدم درک صحیح از نقشی ست که حزب الله در بافت اجتماعی لبنان احراز می کند. این سازمان، سوای جنبه نظامی اش، با ایجاد مدارس، بیمارستان ها، و مراکز رفاه اجتماعی، در تمام شئونات زندگی شیعیان و طبقات تهیدست لبنان نفوذ کرده است. خلع سلاح این سازمان، حضور و نفوذ آنرا در لبنان از بین نمی برد. در صورت توفیق در از میان بردن نیروی نظامی حزب الله، آمریکا و اسرائیل در نهایت تعجب شاهد برآمدن ققنوس وار حزب الله از خاکستر ویرانه هایی که آنها در لبنان باقی می گذارند خواهند بود.
نتیجه دیگر حمله اسرائیل به لبنان، دقیقا همان حالتی ست که آمریکائیان بعد از اشغال عراق با آن مواجه شدند. در حالیکه القاعده و سازمان های افراط گرای اسلامی، پیش از اشغال عراق در این کشور حضور نداشتند، صرف اشغال یک کشور مسلمان بوسیله نیرو های غیر مسلمان موجب شد که بنیادگران از سراسر جهان عرب به عراق روی بیاورند. با وجود اینکه حزب الله یک سازمان شیعه است، هر روز محبوبیت آن در میان مردمان عادی کشور های عربی، که عموما سنی هستند، به عنوان تنها نیرویی که یک بار عملا اسرائیل را وادار به ترک سرزمین اعراب کرده است، افزایش می یابد. اسرائیل شاید با حمله به لبنان عملا به درگیری های فرقه ای در میان سنی ها و شیعیان پایان ببخشد و تمامی مسلمانان بنیادگرا را در برابر اسرائیل و آمریکا متحد سازد.
با این همه حزب الله هم از انتقاد مبری نیست. به رغم مقیاس کوچک موشک باران شهر های اسرائیلی توسط حزب الله در مقایسه با شدت بمباران های مناطق غیر نظامی لبنان بوسیله اسرائیل، به لحاظ اخلاقی، همان ایرادی که از اسرائیل برای هدف گرفتن مردمان بی گناه گرفته می شود، به حزب الله نیز وارد است. به نظر می آید حزب الله باید در یک اقدام یک جانبه به هدف گرفتن شهر های اسرائیلی خاتمه دهد و به مقاومت در برابر حمله زمینی اسرائیلیان بپردازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر